تاریخچه بختیاری: (پست ثابت)
نخستین بار حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاریها نام بردهاست. [۲] تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمینهای لر بزرگ چیره شد و نام خود را به آنها داد.
بر پایه نوشتههای تاریخی : بختیاری نام یکی از تبارهای بزرگ ایران میباشد که به لر بزرگ نیز شناخته شدهاست[۳]
چرایی این نامگذاری به گفته برخی به سبب نزدیکی دامنه فرمانروایی اتابکان لرستان به سرزمینهای بختیاری نشین در زمان گسیختگی و چندگانگی فرمانروایی ایران بودهاست از این رو آنان را لر بختیاری نیز مینامند. نام لر کوچک نیز به مردمان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود. در گستره زمانی میان هخامنشیان و ساسانیان، لرستان بخشی از سرزمین بزرگ پارس بودهاست. پس از اسلام و از زمان خلفای عباسی، لرستان فراتر از مرزهای امروزی (از همدان تا فريدن) -و زیر پرچم فرمانروایی اتابکان لرستان- تا مرز اتابکان فارس (ازسال ۵۰۶ تا ۱۰۰۶ هجری قمری) گسترده شده بود از این رو فرمانروایان این سدهها با نام اتابکان لر شناخته میشدند. ایذه مالمیر پایتخت فرمانروایی اتابکان لر بزرگ و خرم آباد پایتخت فرمانروایی اتابکان لر کوچک به شمار میرفته. با درنگریستن به گمانه زایشِ کوروش بزرگ در انشان که شهری در شمالِ آپااختر بوده. به باور برخی اگر آپااختر را همان خوزستان فرض کنیم، انشان منطقه ای در شمالِ خوزستان کنونی و در حوالی ایذه امروزی بوده...و همچنین سنگ نبشتهای که گفتههای کورش بزرگ را دربرداشته و در شوش در استان خوزستان یافت شده و در آن آمدهاست که :کورش بزرگ بر آن شده که در سر راه خود از هگمتانه به شوش با مردمان باختری دیداری داشته باشد... می توان چنین برداشت کرد که دامنه سرزمین باختریها جایی میان همدان و شوش امروزی بوده و نه در باکتریا (افغانستان) و یا میان رودان.همچنین نامهای برخی از سرزمینهای بختیاری نشین مانند شهرستان پارسان که پس از ورود اسلام، به فارسان تغییر نام داده...! و یا روستای پیل آباد، (فیل آباد امروزی) که جایگاه پرورش و نگهداری فیـل های جنگی بودهاست، گویای این است که این سرزمین بخشی از امپراتوری امپراتوری پـارس بوده....از این رو میتوان برداشت کرد که واژهٔ بختیاری همان دگرگون شدهٔ واژهٔ باختـری می باشد. بختیاریها با توجه به فرهنگ وشیوه زندگیشان وآداب ورسوم وهمچنین از نظر جسمی وظاهری ورنگ پوست تفاوت زیادی با همسایگان فارس خود دارند واین نشان می دهد که آنان قومی مستقل هستند برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها از سکاها میباشد (سکاها مردمانی هند و اروپایی تبار بودند که در بسیاری از بخشهای فلات ایران پراکنده شده بودند) رومن گیرشمن باستانشناس سرشناس فرانسوی مینویسد :« من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشتهام مگر اینکه عیلامی را یافتهام » این نشان از این دارد که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار این سرزمین هم زیر پرچم امپراتوری ایلام بودهاست. در آغازه پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و "عراق عجم" بهشمار میآمد.از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود. بختیاریها در گذر تاریخ همواره در ردههای سیاسی، سپاهی و بازرگانی دستی داشتهاند، بهویژه جایگاه ایشان بعنوان سپاهیان صفویه و تشکیل زندیه تا انقلاب مشروطه و سپس تشکیل شرکت نفت و جنگ ایران و عراق ... نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاریها را به نگارش درآورد سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشتههای او به نام تاریخ بختیاری به دانستههای ارزشمندی درباره بختیاریها بر میخوریم. زیستگاه [ویرایش] بختیاریها در بخشی از استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان، اصفهان و قسمتی از شرق لرستان (الیگودرز و دورود و ازنا) ساکن هستند. چهارمحال و بختیاری شامل چهار محل به نام لار، کیار، میزدج، گندمان و سرزمینهای بختیاری میباشد و از این رونام آن را (چهار محال) و (بختیاری) نامیده اند. منطقه لار از طرفی شهر فرخشهر (قهفرخ و یا در گویش محلی قفهرخ) تا روستای سودِجان (سودِگان) و از طرفی دیگر روستای مصطفی آباد تا روستای بارده را در بر میگیرد. (شهرهای فرخشهر، شهرکرد، سامان، بـِن، سورشجان، هفشجان و روستاهای مصطفی آباد، هارونی، سودِجان، پیربلوط، ارجنک، زانیون، چالشتر، هرچگان، تومانک و بارده). ساکنان این مناطق فارسی زبان هستند. منطقه کیار (که از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده) از طرفی روستای دهنو(بعد از دستگرد) تا روستای دستنا و از طرفی دیگر گهرو تا روستای بهرام آباد (بعد از روستای خراجی) را در بر میگیرد. (شهر شلمزار و روستاهای دهنو، دستگرد، دزک، سرتیش نیز، دستنا، گهرو، تیش نیز، شاپورآباد، قلعه تک، خراجی، بهرام آباد). منطقه میزدج (ایزدجی) از طرفی روستای جونقان (گین ِکان) تا روستای باباحیدر و از طرفی دیگر بعد از روستای مصطفی آباد، تنگهٔ پردنجان (پردنگان) تا روستای گوشه را در بر میگیرد. (شهرستان فارسان، شهر جونقان و روستاهای راستآب، چلیچه، پردنگان، گوجان، ده چشمه، کُرون، چوغاهست، گوشه، باباحیدر، چوبین، فیل آباد، عیسی آباد). منطقه گندمان از طرفی شهر فرادمبه تا روستای گِردِبیشه و از طرفی دیگر روستای قلعه ممی کاه تا نزدیک دهاقان اصفهان را در بر میگیرد. (شهرستان بروجن، شهرهای گندمان، فرادمبه و بلداجی و روستاهای قلعه ممی کاه، گردِبشه). سرزمینهای بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر دورود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر میگیرد.سرزمینهای بختیاری به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم میشود.محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم میگردد. بخش ییلاقی یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان دورود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان میباشد. بخش قشلاقی نیز یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستانهای ایذه و رامهرمز میباشد. مرکز منطقه ییلاق یکی آخوره (فریدون شهر امروزی) و دیگری سمیرم و مرکز منطقه قشلاق یکی ایذه و دیگری رامهرمز بودهاست. خوانین ایل چهارلنگ در بخش ییلاقی در منطقه آخوره (فریدون شهر) و در بخش قشلاقی در محدوده ایذه بودهاست. محل سکونت ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم میگردد : بخش ییلاقی در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنههای زردکوه تا اَردَل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد بخش قشلاقی در محدوده اندیکا و مسجد سلیمان امروزی به مرکزیت اندکا میباشد. در تاریخ معاصر (دوران قاجار) خوانین ایل هفت لنگ بختیاری که از قدرت و شوکت بیشتری برخوردار شده بودند، در منطقه ییلاقی، چوغاخور و در منطقه قشلاقی، ایذه و قلعه تـُل را مقر حکومتی خود قرار داده بودند. ویژگیهای فرهنگی [ویرایش] بختیاری همراه با سنتها و شیوههای خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبههای بینظیر و چشمگیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ گردشگران داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن که بازدیدکنندگان عادی را به سوی خود جلب میکند، میتواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد. کوچ ایل بختیاری [ویرایش] یکی از دیدنیهای جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهههای آغازین قرن حاضر گروههای بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران ” تخته قاپو“ (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچرو و متحرک است. کوچروهای بختیاری زمستان را در دشتهای شرق خوزستان تابستان را در بخشهای غربی چهارمحال و بختیاری به سر میبرند. آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر گوناگون همراه با مبارزهای خستگی ناپذیر با سختیهای طبیعت، ضمن عبور از رودخانهها، درهها و پشت سر گذاشتن بلندیهای زردکوه در مناطق معینی از دامنههای زاگرس پراکنده میشوند و قریب سه ماه در این منطقه میمانند و با چرای دامها در مراتع سرسبز به رمهداری سرگرم میشوند.نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنتها و آداب و رسوم از جمله جاذبههای دیدنی این شیوه زندگی است. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه میگویند که شامل ایلراههای زیر میباشند : دزپارت تاراز هزارچمه کوه سفید تنگ فاله قالی بختیاری [ویرایش] قالیها و دست بافتههای بختیاری در تمام جهان مشهور و بازار خوبی دارند. شیرهای سنگی [ویرایش] بختیاری سرزمین شیرهای سنگی است که نخستین بار توسط محسن فارسانی مورد مطالعه علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی در باره شیرهای سنگی به نام «برد شیر» ساختهاست. همچنین بایستهاست در راستای حفظِ ضربالمثلهای بختیاری نیز تلاشهای سودمند بیشتری صورت گیرد تا این میراث تجربی گذشتگان نیز برای آیندگان برقرار ماند. موسیقی [ویرایش] موسیقی آنان شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است. توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی و مراسم سوگواری هنرمندی خود را به نمایش میگذارند. مراسم سوگواری در میان بختیاریها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار میشود که احتمالاً نشانه اُنس و اُلفت و همبستگی ژرفی است که میان آنها وجود دارد. برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجهاست. در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم میشود و لحظهای صاحب عزا را رها نمیکنند. چوقا از تن بیرون میکنند و لباس سیاه میپوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل، سید پیر شاه یا سید امامزادههای اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر میکنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک میسپارند. خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور میایستند و زنهای ایل به دور گور حلقه میزنند، گریه سر میدهند و همراه با مرثیه که گاگریو گفته میشود به شرح حال زندگی مرده میپردازند. در این هنگام تُشمالها آهنگ غم انگیزی به نام چَپی مینوازند. بعد از این مراسم خیرات شروع میشود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا میکند، مردم ایل، تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا میآیند و سرباره میآورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش میدهد. این مراسم تا یک سال به طول میانجامد، چرا که شاید تیره یا طایفهای در مسافتهای دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد. وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد نیز مراسم خاصی انجام میشود. بدین ترتیب که زین و برگ اسبانی را با پارچه سیاه میپوشانند و بر گردن اسب نیز پارچههای رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه میبندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده میگردانند. این پارچه را «یال پوش» میگویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسبش میبندند. بختیاریها معمولاً بر سر مَزار جوانان، پهلوانان و بزرگان خود شیر سنگی قرار میدادهاند. گویش بختیاری [ویرایش] گویش بختیاری یکی از گویشهای لُریتبار یعنی از دسته جنوب باختری زبانهای ایرانی است. گویشها و زبانهای لُریتبار عبارتاند از فیلی، لکی، بختیاری، لُری جنوبی و کومزاری. همواره در زمان های گذشته، دیوارهای بلند و دشوار گذر زاگرس مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقهٔ بختیاری بودهاست. بنابراین زبان ایل بختیاری تا قبل از گسترش رسانههای همگانی و مدارس ملی تقریباً دستنخورده و بکر مانده بود اما امروزه براثر آسانی ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجهها و گویشهای دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است. نسل امروز بختیاری (بهویژه ساکنین شهرها و اسکانیافتگان) در طولِ کمتر از نیم قرن نه تنها خیلی از اصطلاحات و واژههای پنجاه سال پیش بختیاری را استفاده نمیکنند؛ بلکه معنای آنها را نیز نمیدانند و یا فراموش کردهاند. گفته میشود در طی سالهای گذشته که بختیاریها بسوی شهرنشینی و پراکندگی رفتهاند در حدود دوهزار واژه کهن از آنان نابود شدهاست. گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود: گویش بخش خاوری که تحت تأثیر لری کهگیلویه واقع شدهاست. گویش منطقه جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفهٔ بهمئی بودهاست. گویش منطقه چهارلنگ گویش بخش میانی بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش لُری بختیاری با گویش لری (خرم آبادی) تفاوتهای بسیاری بهویژه از نظر تلفظ دارد. اما از نظر ادبیات و به ویژه ضرب المثلها و زبانزدهای بومی بین تمام زبانهای لری اشتراکات زیادی وجود دارد تن پوش بختیاری [ویرایش] پوشش زنان ۱. پوشش سر"لچک و مینا: لچک کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکههای قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین میشود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایجترین آن ریالی میباشد که از سکههای قدیمی استفاده میشود. ۲. مینا: روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که بهصورت بسیار ویژهای به سر میکنند. مینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یکسوی لچک بهسوی دیگر آن از پشت سرشان میآویزند که به آن سیزن گفته میشود و بعد موهای جلوی سر را تاب میدهند و از زیر لچک بیرون میآورند و در پشت مینا پنهان میکنند وآن موها را ترنه مینامند و با مهرههایی با رنگهای گوناگون آن را تزئین میکنند که جلوهای خاص به زیبایی مینا میدهد. ۳. تنپوش زنان بختیاری پیراهنی است به نام جومه یا جوه این پیراهن معمولاً دو چاک در اطراف کمر دارد و تا پایین کمر میرسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری میپوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده میشود. ۴. جلیقه (جلیزقه) روی پیراهن پوشیده میشود که از جنس مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازیبند) نیز بدست میکنند که با مهرههای رنگی و سنگ تزیین میشود. البته استفاده از آن خیلی عام نیست و بیشتر در عروسی پوشیده میشود. ۵. پوشش پایین تنه از شلواری معمولی و گیوه استفاده میشود. رنگ لباس زنان بختیاری الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رختهای خود از رنگهای روشن استفاده میکنند و رنگ لباس خانمهای مسن به دلیل احترام به سن و سال آنها تیرهاست. پوشش مردان ۱. سرپوش مردان بختیاری کلاهی نمدی است به رنگهای مشکی، قهوهای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته میشود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر میگذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو کرد آنان را نیز از پشیدن لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاه مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر میگذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرنگ منطقه میباشد. ۲. در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قـَبا داشتند که از کنار چاک داشت و هینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود، اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که راعیت آنرا میپوشید متداول شد که دست باف زنان عشایر است. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه میشود و خاصیت ضد باران دارد، گرما را در زمستان نگهمیدارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ میکند. نقشهای چوقا، ستونهایی کوتاه و بلند هستند و طرح این ستونها رااز ساختمانهای دوره هخامنشی میدانند. قبا برگرفته از طراحی اشکانی است. ۳. برای پوشش پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده میگردد که شلواری گشاد و بسیار آزاد است. در این سالهای اخیر به دلیل استفاده از محصولات پارچهای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته میشود. پوشش پا گیوهاست که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ میکند و در زمستان گرما را نگه میدارد. از مجسمه برنزی که در ایذه مالمیر بختیاری کشف گردیده مجسمه مردشمی درموزه ایران باستان [۴]، چنین بهنظر میرسد که این شلوار نیز از البسهٔ دوران اشکانی باشد. بختیاری های سرشناس [ویرایش] صمصام السلطنه نجفقلی خان بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه شاپور بختیار آخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی ثریا اسفندیاری بختیاری ملکه سابق ایران علی فلاحیان وزیر سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تیمور بختیار اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی مسعود بختیاری خواننده بختیاری بهرام مشیری نویسنده، محقق و مورخ محسن رضایی سیاستمدار مهدی کروبی سیاستمدار امیررضا امیربختیار سیاستمدار امیدوار رضایی سیاستمدار بهزاد غلامپور سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران سهراب بختیاری زاده بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران میلاد میداوودی مهاجم تیم ملی فوتبال ایران ایمان مبعلی هافبک تیم ملی فوتبال ایران ابراهیم میرزاپور سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران هدایت ممبینی داوربین المللی فوتبال امیدعلی شهنی کرمزاده ریاضی دان برجسته ایرانی پژمان بختیاری شاعر قیصر امین پور شاعر جمشید چالنگی مجری تلویزیون رودابه بختیار مجری فاکسنیوز صفر ایرانپاک بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران علی دهکردی بازیگر سینما بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون سیاوش شمس خواننده ایرانی ساکن آمریکا میرزا محسن آشتیانی میرزا هدایت الله آشتیانی پدر محمد مصدق جعفر خان سردار بهادر از فرماندهان جنبش مشروطه و وزیر جنگ قاجاریه میرجهانگیرخان آسترکی از وزرای برجسته صفویه در اصفهان ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و بختیاری درسلسله افشاریه علیمردان خان بختیاری مرد استبداد ستیز بختیاری حسینقلی خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری جعفرقلی خان بابادی علیقلی خان سردار اسعد محمدتقی خان بختیاری اسدخان بختیاروند مهدی خان اورک خلیل اسفندیاری پدر ثریا اسفندیاری اسفندیار خان اسفندیاری دکتر ابوالقاسم بختیاری اولین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت! [نهفتن] ن • ب • وطایفههای بختیاری هفت لنگ بابادی باب • بهداروند باب • دورکی باب • دینارانی باب بابادی باب بابادی • شهنی • عکاشه • راکی • گله • مدمولیل • نصیر • گمار • ململی • آرپناهی • پبدنی • عالی انور • احمد محمدی • کاهکش بهداروند باب بهداروند • عالی جمالی • جانکی سردسیر • منجزی • بلیوند دورکی باب زراسوند • اسیوند • موری • گندلی • بابااحمدی • عرب کمری • آسترکی دینارانی باب اورک • موزرمویی • نوروزی • بویری • کورکور • لجمیر اورک • علیمردانخانی • عالی محمودی چهارلنگ زلکی • محمودصالح • ممیوند • کنورسی • موکویی زلکی دوغ زنی • جاوند • میمون جایی • سادات احمدی محمودصالح عمله جات • محمود صالح • ممزایی • اورش • مم جلالی • کاقلی • عادکار • ال داود • قلی • آردپنایی موکویی شیخ سعید • پیرگویی • خوی گویی • دیویسی • شیاس • مهدور ممیوند بساک • پولادوند • عودالون • عیسوند • حاجی وند کنورسی کردزنگنه • جانکی • زنگنه • کرد • حموله • برون • گل گیری • مکوندی • ممبینی • محمدجعفری • غریب وند • گشتیل • گریجه • هرکل • سیلان • کهیش • بوربورون • استکی • عاشوروند • عالی وند • تمبی • شیخ • سهونی • باورساد
بر پایه نوشتههای تاریخی : بختیاری نام یکی از تبارهای بزرگ ایران میباشد که به لر بزرگ نیز شناخته شدهاست[۳]
چرایی این نامگذاری به گفته برخی به سبب نزدیکی دامنه فرمانروایی اتابکان لرستان به سرزمینهای بختیاری نشین در زمان گسیختگی و چندگانگی فرمانروایی ایران بودهاست از این رو آنان را لر بختیاری نیز مینامند. نام لر کوچک نیز به مردمان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود. در گستره زمانی میان هخامنشیان و ساسانیان، لرستان بخشی از سرزمین بزرگ پارس بودهاست. پس از اسلام و از زمان خلفای عباسی، لرستان فراتر از مرزهای امروزی (از همدان تا فريدن) -و زیر پرچم فرمانروایی اتابکان لرستان- تا مرز اتابکان فارس (ازسال ۵۰۶ تا ۱۰۰۶ هجری قمری) گسترده شده بود از این رو فرمانروایان این سدهها با نام اتابکان لر شناخته میشدند. ایذه مالمیر پایتخت فرمانروایی اتابکان لر بزرگ و خرم آباد پایتخت فرمانروایی اتابکان لر کوچک به شمار میرفته. با درنگریستن به گمانه زایشِ کوروش بزرگ در انشان که شهری در شمالِ آپااختر بوده. به باور برخی اگر آپااختر را همان خوزستان فرض کنیم، انشان منطقه ای در شمالِ خوزستان کنونی و در حوالی ایذه امروزی بوده...و همچنین سنگ نبشتهای که گفتههای کورش بزرگ را دربرداشته و در شوش در استان خوزستان یافت شده و در آن آمدهاست که :کورش بزرگ بر آن شده که در سر راه خود از هگمتانه به شوش با مردمان باختری دیداری داشته باشد... می توان چنین برداشت کرد که دامنه سرزمین باختریها جایی میان همدان و شوش امروزی بوده و نه در باکتریا (افغانستان) و یا میان رودان.همچنین نامهای برخی از سرزمینهای بختیاری نشین مانند شهرستان پارسان که پس از ورود اسلام، به فارسان تغییر نام داده...! و یا روستای پیل آباد، (فیل آباد امروزی) که جایگاه پرورش و نگهداری فیـل های جنگی بودهاست، گویای این است که این سرزمین بخشی از امپراتوری امپراتوری پـارس بوده....از این رو میتوان برداشت کرد که واژهٔ بختیاری همان دگرگون شدهٔ واژهٔ باختـری می باشد. بختیاریها با توجه به فرهنگ وشیوه زندگیشان وآداب ورسوم وهمچنین از نظر جسمی وظاهری ورنگ پوست تفاوت زیادی با همسایگان فارس خود دارند واین نشان می دهد که آنان قومی مستقل هستند برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها از سکاها میباشد (سکاها مردمانی هند و اروپایی تبار بودند که در بسیاری از بخشهای فلات ایران پراکنده شده بودند) رومن گیرشمن باستانشناس سرشناس فرانسوی مینویسد :« من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشتهام مگر اینکه عیلامی را یافتهام » این نشان از این دارد که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار این سرزمین هم زیر پرچم امپراتوری ایلام بودهاست. در آغازه پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و "عراق عجم" بهشمار میآمد.از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود. بختیاریها در گذر تاریخ همواره در ردههای سیاسی، سپاهی و بازرگانی دستی داشتهاند، بهویژه جایگاه ایشان بعنوان سپاهیان صفویه و تشکیل زندیه تا انقلاب مشروطه و سپس تشکیل شرکت نفت و جنگ ایران و عراق ... نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاریها را به نگارش درآورد سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشتههای او به نام تاریخ بختیاری به دانستههای ارزشمندی درباره بختیاریها بر میخوریم. زیستگاه [ویرایش] بختیاریها در بخشی از استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان، اصفهان و قسمتی از شرق لرستان (الیگودرز و دورود و ازنا) ساکن هستند. چهارمحال و بختیاری شامل چهار محل به نام لار، کیار، میزدج، گندمان و سرزمینهای بختیاری میباشد و از این رونام آن را (چهار محال) و (بختیاری) نامیده اند. منطقه لار از طرفی شهر فرخشهر (قهفرخ و یا در گویش محلی قفهرخ) تا روستای سودِجان (سودِگان) و از طرفی دیگر روستای مصطفی آباد تا روستای بارده را در بر میگیرد. (شهرهای فرخشهر، شهرکرد، سامان، بـِن، سورشجان، هفشجان و روستاهای مصطفی آباد، هارونی، سودِجان، پیربلوط، ارجنک، زانیون، چالشتر، هرچگان، تومانک و بارده). ساکنان این مناطق فارسی زبان هستند. منطقه کیار (که از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده) از طرفی روستای دهنو(بعد از دستگرد) تا روستای دستنا و از طرفی دیگر گهرو تا روستای بهرام آباد (بعد از روستای خراجی) را در بر میگیرد. (شهر شلمزار و روستاهای دهنو، دستگرد، دزک، سرتیش نیز، دستنا، گهرو، تیش نیز، شاپورآباد، قلعه تک، خراجی، بهرام آباد). منطقه میزدج (ایزدجی) از طرفی روستای جونقان (گین ِکان) تا روستای باباحیدر و از طرفی دیگر بعد از روستای مصطفی آباد، تنگهٔ پردنجان (پردنگان) تا روستای گوشه را در بر میگیرد. (شهرستان فارسان، شهر جونقان و روستاهای راستآب، چلیچه، پردنگان، گوجان، ده چشمه، کُرون، چوغاهست، گوشه، باباحیدر، چوبین، فیل آباد، عیسی آباد). منطقه گندمان از طرفی شهر فرادمبه تا روستای گِردِبیشه و از طرفی دیگر روستای قلعه ممی کاه تا نزدیک دهاقان اصفهان را در بر میگیرد. (شهرستان بروجن، شهرهای گندمان، فرادمبه و بلداجی و روستاهای قلعه ممی کاه، گردِبشه). سرزمینهای بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر دورود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر میگیرد.سرزمینهای بختیاری به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم میشود.محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم میگردد. بخش ییلاقی یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان دورود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان میباشد. بخش قشلاقی نیز یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستانهای ایذه و رامهرمز میباشد. مرکز منطقه ییلاق یکی آخوره (فریدون شهر امروزی) و دیگری سمیرم و مرکز منطقه قشلاق یکی ایذه و دیگری رامهرمز بودهاست. خوانین ایل چهارلنگ در بخش ییلاقی در منطقه آخوره (فریدون شهر) و در بخش قشلاقی در محدوده ایذه بودهاست. محل سکونت ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم میگردد : بخش ییلاقی در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنههای زردکوه تا اَردَل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد بخش قشلاقی در محدوده اندیکا و مسجد سلیمان امروزی به مرکزیت اندکا میباشد. در تاریخ معاصر (دوران قاجار) خوانین ایل هفت لنگ بختیاری که از قدرت و شوکت بیشتری برخوردار شده بودند، در منطقه ییلاقی، چوغاخور و در منطقه قشلاقی، ایذه و قلعه تـُل را مقر حکومتی خود قرار داده بودند. ویژگیهای فرهنگی [ویرایش] بختیاری همراه با سنتها و شیوههای خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبههای بینظیر و چشمگیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ گردشگران داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن که بازدیدکنندگان عادی را به سوی خود جلب میکند، میتواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد. کوچ ایل بختیاری [ویرایش] یکی از دیدنیهای جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهههای آغازین قرن حاضر گروههای بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران ” تخته قاپو“ (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچرو و متحرک است. کوچروهای بختیاری زمستان را در دشتهای شرق خوزستان تابستان را در بخشهای غربی چهارمحال و بختیاری به سر میبرند. آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر گوناگون همراه با مبارزهای خستگی ناپذیر با سختیهای طبیعت، ضمن عبور از رودخانهها، درهها و پشت سر گذاشتن بلندیهای زردکوه در مناطق معینی از دامنههای زاگرس پراکنده میشوند و قریب سه ماه در این منطقه میمانند و با چرای دامها در مراتع سرسبز به رمهداری سرگرم میشوند.نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنتها و آداب و رسوم از جمله جاذبههای دیدنی این شیوه زندگی است. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه میگویند که شامل ایلراههای زیر میباشند : دزپارت تاراز هزارچمه کوه سفید تنگ فاله قالی بختیاری [ویرایش] قالیها و دست بافتههای بختیاری در تمام جهان مشهور و بازار خوبی دارند. شیرهای سنگی [ویرایش] بختیاری سرزمین شیرهای سنگی است که نخستین بار توسط محسن فارسانی مورد مطالعه علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی در باره شیرهای سنگی به نام «برد شیر» ساختهاست. همچنین بایستهاست در راستای حفظِ ضربالمثلهای بختیاری نیز تلاشهای سودمند بیشتری صورت گیرد تا این میراث تجربی گذشتگان نیز برای آیندگان برقرار ماند. موسیقی [ویرایش] موسیقی آنان شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است. توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی و مراسم سوگواری هنرمندی خود را به نمایش میگذارند. مراسم سوگواری در میان بختیاریها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار میشود که احتمالاً نشانه اُنس و اُلفت و همبستگی ژرفی است که میان آنها وجود دارد. برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجهاست. در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم میشود و لحظهای صاحب عزا را رها نمیکنند. چوقا از تن بیرون میکنند و لباس سیاه میپوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل، سید پیر شاه یا سید امامزادههای اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر میکنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک میسپارند. خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور میایستند و زنهای ایل به دور گور حلقه میزنند، گریه سر میدهند و همراه با مرثیه که گاگریو گفته میشود به شرح حال زندگی مرده میپردازند. در این هنگام تُشمالها آهنگ غم انگیزی به نام چَپی مینوازند. بعد از این مراسم خیرات شروع میشود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا میکند، مردم ایل، تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا میآیند و سرباره میآورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش میدهد. این مراسم تا یک سال به طول میانجامد، چرا که شاید تیره یا طایفهای در مسافتهای دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد. وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد نیز مراسم خاصی انجام میشود. بدین ترتیب که زین و برگ اسبانی را با پارچه سیاه میپوشانند و بر گردن اسب نیز پارچههای رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه میبندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده میگردانند. این پارچه را «یال پوش» میگویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسبش میبندند. بختیاریها معمولاً بر سر مَزار جوانان، پهلوانان و بزرگان خود شیر سنگی قرار میدادهاند. گویش بختیاری [ویرایش] گویش بختیاری یکی از گویشهای لُریتبار یعنی از دسته جنوب باختری زبانهای ایرانی است. گویشها و زبانهای لُریتبار عبارتاند از فیلی، لکی، بختیاری، لُری جنوبی و کومزاری. همواره در زمان های گذشته، دیوارهای بلند و دشوار گذر زاگرس مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقهٔ بختیاری بودهاست. بنابراین زبان ایل بختیاری تا قبل از گسترش رسانههای همگانی و مدارس ملی تقریباً دستنخورده و بکر مانده بود اما امروزه براثر آسانی ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجهها و گویشهای دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است. نسل امروز بختیاری (بهویژه ساکنین شهرها و اسکانیافتگان) در طولِ کمتر از نیم قرن نه تنها خیلی از اصطلاحات و واژههای پنجاه سال پیش بختیاری را استفاده نمیکنند؛ بلکه معنای آنها را نیز نمیدانند و یا فراموش کردهاند. گفته میشود در طی سالهای گذشته که بختیاریها بسوی شهرنشینی و پراکندگی رفتهاند در حدود دوهزار واژه کهن از آنان نابود شدهاست. گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود: گویش بخش خاوری که تحت تأثیر لری کهگیلویه واقع شدهاست. گویش منطقه جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفهٔ بهمئی بودهاست. گویش منطقه چهارلنگ گویش بخش میانی بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش لُری بختیاری با گویش لری (خرم آبادی) تفاوتهای بسیاری بهویژه از نظر تلفظ دارد. اما از نظر ادبیات و به ویژه ضرب المثلها و زبانزدهای بومی بین تمام زبانهای لری اشتراکات زیادی وجود دارد تن پوش بختیاری [ویرایش] پوشش زنان ۱. پوشش سر"لچک و مینا: لچک کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکههای قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین میشود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایجترین آن ریالی میباشد که از سکههای قدیمی استفاده میشود. ۲. مینا: روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که بهصورت بسیار ویژهای به سر میکنند. مینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یکسوی لچک بهسوی دیگر آن از پشت سرشان میآویزند که به آن سیزن گفته میشود و بعد موهای جلوی سر را تاب میدهند و از زیر لچک بیرون میآورند و در پشت مینا پنهان میکنند وآن موها را ترنه مینامند و با مهرههایی با رنگهای گوناگون آن را تزئین میکنند که جلوهای خاص به زیبایی مینا میدهد. ۳. تنپوش زنان بختیاری پیراهنی است به نام جومه یا جوه این پیراهن معمولاً دو چاک در اطراف کمر دارد و تا پایین کمر میرسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری میپوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده میشود. ۴. جلیقه (جلیزقه) روی پیراهن پوشیده میشود که از جنس مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازیبند) نیز بدست میکنند که با مهرههای رنگی و سنگ تزیین میشود. البته استفاده از آن خیلی عام نیست و بیشتر در عروسی پوشیده میشود. ۵. پوشش پایین تنه از شلواری معمولی و گیوه استفاده میشود. رنگ لباس زنان بختیاری الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رختهای خود از رنگهای روشن استفاده میکنند و رنگ لباس خانمهای مسن به دلیل احترام به سن و سال آنها تیرهاست. پوشش مردان ۱. سرپوش مردان بختیاری کلاهی نمدی است به رنگهای مشکی، قهوهای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته میشود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر میگذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو کرد آنان را نیز از پشیدن لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاه مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر میگذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرنگ منطقه میباشد. ۲. در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قـَبا داشتند که از کنار چاک داشت و هینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود، اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که راعیت آنرا میپوشید متداول شد که دست باف زنان عشایر است. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه میشود و خاصیت ضد باران دارد، گرما را در زمستان نگهمیدارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ میکند. نقشهای چوقا، ستونهایی کوتاه و بلند هستند و طرح این ستونها رااز ساختمانهای دوره هخامنشی میدانند. قبا برگرفته از طراحی اشکانی است. ۳. برای پوشش پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده میگردد که شلواری گشاد و بسیار آزاد است. در این سالهای اخیر به دلیل استفاده از محصولات پارچهای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته میشود. پوشش پا گیوهاست که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ میکند و در زمستان گرما را نگه میدارد. از مجسمه برنزی که در ایذه مالمیر بختیاری کشف گردیده مجسمه مردشمی درموزه ایران باستان [۴]، چنین بهنظر میرسد که این شلوار نیز از البسهٔ دوران اشکانی باشد. بختیاری های سرشناس [ویرایش] صمصام السلطنه نجفقلی خان بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه شاپور بختیار آخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی ثریا اسفندیاری بختیاری ملکه سابق ایران علی فلاحیان وزیر سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تیمور بختیار اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی مسعود بختیاری خواننده بختیاری بهرام مشیری نویسنده، محقق و مورخ محسن رضایی سیاستمدار مهدی کروبی سیاستمدار امیررضا امیربختیار سیاستمدار امیدوار رضایی سیاستمدار بهزاد غلامپور سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران سهراب بختیاری زاده بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران میلاد میداوودی مهاجم تیم ملی فوتبال ایران ایمان مبعلی هافبک تیم ملی فوتبال ایران ابراهیم میرزاپور سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران هدایت ممبینی داوربین المللی فوتبال امیدعلی شهنی کرمزاده ریاضی دان برجسته ایرانی پژمان بختیاری شاعر قیصر امین پور شاعر جمشید چالنگی مجری تلویزیون رودابه بختیار مجری فاکسنیوز صفر ایرانپاک بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران علی دهکردی بازیگر سینما بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون سیاوش شمس خواننده ایرانی ساکن آمریکا میرزا محسن آشتیانی میرزا هدایت الله آشتیانی پدر محمد مصدق جعفر خان سردار بهادر از فرماندهان جنبش مشروطه و وزیر جنگ قاجاریه میرجهانگیرخان آسترکی از وزرای برجسته صفویه در اصفهان ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و بختیاری درسلسله افشاریه علیمردان خان بختیاری مرد استبداد ستیز بختیاری حسینقلی خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری جعفرقلی خان بابادی علیقلی خان سردار اسعد محمدتقی خان بختیاری اسدخان بختیاروند مهدی خان اورک خلیل اسفندیاری پدر ثریا اسفندیاری اسفندیار خان اسفندیاری دکتر ابوالقاسم بختیاری اولین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت! [نهفتن] ن • ب • وطایفههای بختیاری هفت لنگ بابادی باب • بهداروند باب • دورکی باب • دینارانی باب بابادی باب بابادی • شهنی • عکاشه • راکی • گله • مدمولیل • نصیر • گمار • ململی • آرپناهی • پبدنی • عالی انور • احمد محمدی • کاهکش بهداروند باب بهداروند • عالی جمالی • جانکی سردسیر • منجزی • بلیوند دورکی باب زراسوند • اسیوند • موری • گندلی • بابااحمدی • عرب کمری • آسترکی دینارانی باب اورک • موزرمویی • نوروزی • بویری • کورکور • لجمیر اورک • علیمردانخانی • عالی محمودی چهارلنگ زلکی • محمودصالح • ممیوند • کنورسی • موکویی زلکی دوغ زنی • جاوند • میمون جایی • سادات احمدی محمودصالح عمله جات • محمود صالح • ممزایی • اورش • مم جلالی • کاقلی • عادکار • ال داود • قلی • آردپنایی موکویی شیخ سعید • پیرگویی • خوی گویی • دیویسی • شیاس • مهدور ممیوند بساک • پولادوند • عودالون • عیسوند • حاجی وند کنورسی کردزنگنه • جانکی • زنگنه • کرد • حموله • برون • گل گیری • مکوندی • ممبینی • محمدجعفری • غریب وند • گشتیل • گریجه • هرکل • سیلان • کهیش • بوربورون • استکی • عاشوروند • عالی وند • تمبی • شیخ • سهونی • باورساد
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰ ساعت 22:17 توسط کر بختیاری
|
(با یاد خدای همیشه جاوید)